حال ما خوب است.... وقتي اين را مي‌‌گوييم يعني اين كه ما الانمان خوب است... شايد قبلا خوب نبوده‌ايم و شايد هم بعدا خوب نباشيم. اما الانمان خوب است. اما تقريبا همه ما در حال برنامه‌ريزي براي آينده خودمان هستيم. اين آينده را بر حسب شرايط و موقعيت جغرافيايي و اجتماعي‌مان طراحي كرده و در ذهنمان طرحي از آن مي‌سازيم. مثلا اگر سرپرست يك خانواده ايراني باشيم براي آينده تصوراتي خاص خودمان را داريم كه با تصوراتي كه مدير يك شركت فناوري بزرگ در اروپاي غربي دارد تفاوت خيلي زيادي خواهد داشت.حال پرسش اين است كه اصولا چگونه مي‌‌توانيم آينده را تصوير كنيم؟ آنهايي كه براي آينده برنامه‌ريزي مي‌‌كنند، آيا روياپردازان هستند يا دانشورزان و در نهايت شايد هم آنها مديراني هستند كه به جاي پيش‌بيني آينده به ساختن آن مي‌‌پردازند؟بياييد نگاهي بيندازيم به آنچه در دنيا در زمينه آينده‌پژوهي و آينده‌كاوي انجام مي‌‌شود. بسياري از مديران فقط آرزو دارند​ خواسته‌هايشان را در آينده ببينند، اما هستند خيلي‌ها كه براي رسيدن به توانايي ديدن آرزوهايشان در آينده فقط به آرزو كردن بسنده نكرده و كاري مي‌‌كنند. آنها براي رسيدن به آرزوي بزرگشان آينده را طراحي مي‌‌كنند و دنيا را با آرزوي محقق نشده خود همراه مي‌‌كنند. آنها براي اين كه بتوانند تصويري خود ساخته از دنياي آينده داشته باشند آن را به شيوه‌اي كه مي‌‌خواهند مي‌‌سازند. شايد معروف‌ترين نمونه‌هاي مدرن از اين مديران را بتوان بين مديران صنعت آي‌تي و كامپيوتر ديد. بيل گيتس و مرحوم استيو جابز نمونه‌هاي معروفي از اين‌گونه مديران هستند. آنها نه‌تنها صنعتي براي خود دست و پا كردند و سودهاي كلاني از آن بردند، بلكه دنياي آينده آي‌تي و كامپيوتر را هم به گونه‌اي كه خودشان تمايل داشتند، ساختند و به پيش بردند و سودشان را از ساخته‌هاي خودشان و بقيه بيرون كشيدند.اما اين همه ماجرا نيست. بسياري از مديران مياني قابليت‌هاي علمي‌، فني و اقتصادي اين را ندارند كه آينده را براساس طرح خودشان پايه‌ريزي كرده و دنيا را با خود همراه كنند. آنها راه‌حل ميانبري را پيدا مي‌‌كنند. آنها به جاي ساختن راه تازه‌اي براي آينده، راه‌هايي را كه ديگران خواهند ساخت، حدس مي‌‌زنند و خود را در مسير آن قرار مي‌دهند تا شايد بتوانند آينده بهتري براي خود و بسياري ديگر بسازند. اين گروه از افراد (برخي مدير هستند و برخي دانشمند) را آينده پژوه يا آينده‌نگر مي‌ناميم. آينده‌نگر‌ها همچون فالگير‌هايي هستند كه خبر از آينده مي‌دهند. البته نه با شيوه‌هاي رمالي و طالع‌بيني و اسطرلاب و.... آينده‌پژوهان نگاهي ژرف به رويداد‌هاي دنيا دارند. آنها حال حاضر دنيا را بخوبي مي‌شناسند و رويدادهاي علمي‌ دنيا را دنبال مي‌كنند. آنها مي‌توانند رابطه‌هاي ميان علوم و فنون امروزين را بخوبي با هم پيدا كنند و آنها را دنبال كنند. مغز اين افراد همچون يك شبيه‌ساز كامپيوتري ​ يا يك ماشين زمان (كه در حال حاضر ماشيني خيالي است) حوادث و رويدادهاي علمي‌ و فني را در زنجيره زماني قرار مي‌دهد تا به پيش رود و آينده آن را با دقتي در خور توجه بازنمايي كند و در نهايت خود را در حكم پيشگوهاي مدرن معرفي نمايد.زبان اين پيشگوها هم جالب توجه است، برخي از آنها كه كلاسيك‌ترين‌شان هم هستند زبان داستان را انتخاب مي‌كنند. ژول‌ورن را مي‌توان معروف‌ترين اين نوع آينده‌نگرها ناميد. داستان‌هاي علمي‌ ـ تخيلي يا فانتزي‌هاي علمي‌ يكي از شيوه‌هاي بيان اين آينده است. برخي از آينده‌نگر‌ها اين آينده‌بيني را با مقالات علمي‌ يا حتي پيچيده‌تر به شيوه گزارش‌هاي رمزنگاري شده و محرمانه براي سازمان‌هاي متبوع خود بيان مي‌كنند. آينده، كالايي است گرانبها و آنهايي كه به آن تجهيز شوند برنده بسياري از بازي‌ها خواهند بود. پول، قدرت، ثروت...همه اينها در پيشگويي آينده پنهان شده است.

6 پيشگوي بزرگ دنيا

پيشگوي اول ـ نوستراداموس

او يك پيشگوي بسيار معروف است كه در قرن 16 ميلادي زندگي مي‌كرد. دانش‌آموخته پزشكي بود و به رياضيات و نجوم علاقه وافري داشت. او خود را آستروفيل (شيفته ستارگان) مي‌ناميد. شعر‌ها و قطعات ادبي فراواني دارد. او را پيشگوي آينده مي‌دانند، اما تاكنون هيچ رويدادي را با استناد به نوشته‌هاي او پيشگويي نكرده‌اند و بسياري معتقدند كه علاقه‌مندان او هستند كه رويدادها را به نوشته‌هاي او نسبت داده‌اند. او را نمي‌توان يك پيشگوي علمي‌ يا يك آينده‌نگر ناميد. روايت‌هاي نوسترا داموس آنقدر دوپهلو و با ايما و اشاره نوشته شده كه تقريبا هر رويدادي را در دنياي حاضر مي‌‌توان به آنها نسبت داد.

پيشگوي دوم- ژول ورن

نويسنده فرانسوي قرن 19 تا اوايل قرن بيستم دانش‌آموخته حقوق بود. او در دوره‌اي كه نويسندگان بزرگي چون بالزاك و دوماي بزرگ و نامداران ديگر زندگي مي‌كردند، موفق شد با بيش از 80 كتاب خود را نويسنده‌اي جدي مطرح كند؛ اما او را مي‌توان يك آينده‌نگر علمي‌ دانست كه با زبان داستاني راه آينده را به بسياري از دانشمندان و مخترعان نشان داد. او را يك پيشگوي آينده‌نگر مي‌‌توان ناميد. او با درك درستي از زمانه خود توانست نشانه‌هايي از آينده فناوري را در قالب داستان به نمايش درآورد. بخصوص در باب ابزارهاي تكنولوژيكي درباره ​زير‌دريايي‌ها، موشك‌هاي سياره‌پيما و بسياري موارد ديگر.​

پيشگوي سوم ـ الوين تافلر

تافلر در اوايل قرن بيستم به دنيا آمد و توانست پيش‌بيني‌هاي مدرني از آينده دنيا داشته باشد. او نمونه كاملي از يك آينده‌نگر مدرن است كه با درك شرايط اجتماعي و تاثيرات اجتماعي علوم و تكنولوژي‌هاي مدرن (بخصوص صنايع آي‌تي) شرايط آينده را پيش‌بيني كرد.

شايد مهم‌ترين آينده‌نگري‌هاي او را بتوان در فروپاشي اصل خانواده، انقلاب ژنتيك، فروپاشي جوامع، از سرگيري تاكيد بر تحصيلات و افزايش اهميت دانش در جوامع دانست. كتاب‌هاي شوك آينده، موج سوم و تغيير قدرت از تاثير‌گذارترين نوشته‌هاي اوست كه در آنها به پيش‌بيني آينده پرداخته است.

پيشگوي چهارم ـ آرتور سي كلارك

او نيز در اوايل قرن بيستم به دنيا آمد. او يك دانشمند اصيل بود كه به آينده‌نگري روي آورد. البته او بيش از آينده‌نگري، آينده‌سازي كرده است. زبان داستاني را با آموزه‌هاي علمي‌‌اش هماهنگ كرد و به ساخت آينده كمك كرد. او را مخترع غيرفني ماهواره‌هاي مخابراتي مي‌دانند. زماني كه هنوز ماهواره‌ها به مدارهاي پايين هم نمي‌‌رسيدند او محاسبه كرد ​ با 3 ماهواره كه در ارتفاع 36000 كيلومتري زمين باشند مي‌توان همه زمين را تحت پوشش امواج مخابراتي قرار داد. او همچنين ايده آسانسورهاي فضايي را مطرح كرد كه تا زمان حياتش مطمئن بود در آينده او را با نام آسانسورهاي فضايي به ياد خواهند آورد نه با ماهواره‌هاي مخابراتي‌اش.

پيشگوي پنجم ـ ري كرزويل​

او را يكي از معروف‌ترين‌ آينده‌نگران حال حاضر دنيا مي‌دانند. بخشي از اين شهرت به واسطه خبرساز بودن اوست. از سوي ديگر او ياد گرفته است كه پژوهش‌هاي آينده‌نگرانه خود را با تاريخ اعلام كند. او آينده‌پژوهي است كه خيلي شبيه به طالع‌بينان حرف مي‌زند.

پيش‌بيني شكست خوردن انسان از روبات‌ها در شطرنج و اتصال دنيا با شبكه‌اي ديجيتالي به هم، از مشهورترين پيش‌بيني‌هاي او بوده است. او اكنون نظريه‌پرداز تكينكي بشر است كه يكي شدن انسان و تكنولوژي را حداكثر تا 2045 ميلادي پيش‌بيني كرده است.

پيشگوي ششم ـ استيو جابز

دنيا به هنگام تولد او در نيمه قرن بيستم، انقلاب ديجيتالي را هنوز آغاز نكرده بود و زماني كه در اوايل قرن 21 از دنيا رفت دنيا با انقلاب ديجيتالي عجين شده بود. او را نمي‌توان يك پيشگوي واقعي آينده‌نگر دانست، اما بي‌شك در دنياي ديجيتالي، او را مي‌توان نمونه كاملي از يك آينده‌ساز دانست.

او از آن‌گونه آينده‌پژوهاني بود كه به جاي پيش‌بيني آينده به ساخت آينده براساس ايده‌هاي خود مي‌پرداخت. او اپل و نكست و پيكسار را پايه‌گذاري كرد و با ايده‌هايش همه دنياي ديجيتالي را به سوي فعاليت‌هاي خود فراخواند. شرکت اپل همواره به لطف نگاه آينده نگرانه جابز، رهبر فناوري هاي نوين در دنياي ديجيتال بوده است.

 



تاريخ : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 صفحه بعد